عفت کیمیایی
پیربودیم
روزراشناختیم
دوصندلی گواه
ومیزمعنای فاصله
پیربودیم
بازوان ما
حصاراب وایینه
میدوزم شادی را به غم زیاد را به کم درخت را به ریشه گاهی را به همیشه ستاره را به آسمان زمین را به کهکشان کهنه را به نو و . . . خودم را به تو...
پیربودیم
روزراشناختیم
دوصندلی گواه
ومیزمعنای فاصله
پیربودیم
بازوان ما
حصاراب وایینه
::